رویا در رویا



کاب به خانه خود وارد میشود. نگاهی از سرناباوری و شک به اطراف می اندازد. دست در جیب خود برده و توتم ش را بر روی میز می چرخاند. صدای بچه ها از بیرون خانه شنیده می شود. به سمت بچه های خود می رود و آنها را در آغوش می گیرد. کاب به آرزوی خود رسیده و به خانه و کنار فرزندان خود بازگشته است اما توتم همچنان برروی میز درحال چرخیدن است. آیا این نیز یک رویاست؟ یا کاب به دنیای واقعی زندگی خود بازگشته است؟
در بین تصاویر، پوسترها و عکس های فیلم، تصویر بالا را گویاترین تصویر برای معرفی آخرین اثر کریستوفر نولان " Inception" یافتم. مارپیچی تودرتو از رویا و واقعیت. رویا و واقعیتی که همچون رشته های کلاف پیچیده ای در هم تنیده اند و تمایز آنها را تقریباً غیرممکن می سازد. " Inception" فیلم پیچیده ای ست؛ پیچیده تر از آنی که انتظار داشتم و غافلگیر کننده تر از آنچه درباره اش در همین مدت کوتاه اکران شنیده بودم. بیخود نیست که در همین مدت کوتاه انقدر سر و صدا به پا کرده و در سایت IMDB امتیاز نه از ده را به دست آورده و بعد از رستگاری ازشاوشنگ و پدرخوانده یک و دو، چهارمین فیلم برتر تاریخ سینما در این سایت معرفی شده است.



فیلم پُر است از سکانس های زیبا و جلوه های بصری که تماشاگر را مبهوت خود می سازد. اما اوج بهره گیری از این جلوه های ویژه را می توان در سکانسی که کاب و آریادنه در کافه ای در کنار خیابان نشسته اند، دید. جائی که آریادنه متوجه می شود که آنچه در اطرافش میبیند واقعیت ندارد، بلکه رویایی ست که کاب آن را طراحی کرده و او را به آن وارد ساخته است. به یکباره طوفانی به پا میشود و دنیای رویائی کاب در جلوی چشمان حیرت زده آریادنه شروع به از هم پاشیدن می کند. آسمان دگرگون می گردد. ساختمان ها متلاشی می شوند و آدم ها ناپدید. بگذریم ازاینکه آریادنه هم در سکانس بعدی و با رویایی که با نادیده گرفتن قوانین فیزیک طراحی می کند، حسابی کاب را غافلگیر و متحیر می سازد. "Inception" یعنی رویا در رویا، یعنی ورود به لایه لایه خواب ها و رویاهای شخصیت های فیلم. یعنی غافلگیری پشت غافلگیری.
در بسیاری از نقدها و سایت ها دیدم که "Inception" را آغاز یا سرآغاز خلقت ترجمه کرده اند. به نظرم ترجمه لغوی را نباید درباره این فیلم به کاربرد. جایی کاب در توصیف کاری که قرار است انجام دهد می گوید: کار من قراردادن نطفه یک فکر در ذهن دیگری ست بی عیب و نقص تا جاییکه این نطفه رشد کند و بخشی از واقعیت برای آن فرد گردد" شاید " القا" یا " تلقین" ترجمه مناسبتری باشد.

- پوسترهای فیلم را میتوانید از اینجا ببینید.
- موسیقی متن ساخته Hanz Zimer را می توانید ازاینجا دانلود کنید.

2 نظرات:

هوای تهران گفت...

اتفاقا همین هفته بچه های شریف فیلمو گذاشتن، حالی بردیم اساسی.

بنفشه گفت...

این فیلم حتی قابلیت اکران عمومی هم داره و نیاز به ممیزی آنچنانی هم نداره خدا رو شکر که دل و جگر فیلم رو بخوان دربیارند

ارسال یک نظر