استیصال


در آینده ای نه چندان دور، حتما فیلم هایی ساخته خواهند شد با سناریوهایی جذاب، سناریوهایی جشنواره پسند. جایزه ببر. مادری مستاصل که می داند انعکاس صدای ضجه هایش در پس کوه های بلندی که محاصره اش کرده اند گم خواهد شد و نا امید از دنیایی که گوش هایش انگار پر است از شنیدن این همه صدای ناله و ضجه که از گوشه گوشه آن شنیده می شود، برای آخرین بار جگرگوشه اش را به سینه می فشارد. برای آخرین بار می بوسدش. بو می کشدش. بعد با قدم هایی لرزان  مردد میان رفتن و ماندن به سمت پرتگاه قدم بر می دارد. زن شاید چشم هایش را ببندد تا نگاهش به نگاه کودک که خود را به سینه امن مادر فشرده است، نیفتد... بعد شاید در یک لحظه که می دانم هیچ بازیگر و کارگردانی نخواهند توانست عظمت دردش را، عذابش را، زجرش را در قاب تصویر بگنجاند، تصمیم مادرانه اش را می گیرد.

کودک به پائین پرتگاه پرت می شود. صدای ضجه زنی از دور در کوهستان مدام منعکس می شود و... کات!

0 نظرات:

ارسال یک نظر