یادداشت دوازدهم: من دیه گومارادونا هستم


کارگردان: بهرام توکلی/ بازیگران: گلاب آدینه، جمشید هاشم پور، ویشکا آسایش، سعید آقاخانی، هومن سیدی، صابر ابر، بابک حمیدیان، پانته ا پناهی ها و...

بهرام توکلی دیگر فیلمی مثل پرسه در مه نخواهد ساخت. شاید توکلی را باید در دسته کارگردان هایی مثل فرزاد موتمن قرار داد که شروع کارنامه کاریشان با فیلم های قابل اعتنایی است که همچنان اعتبار و اسم و رسم خود را از همان یکی دو فیلم می گیرند و هر سال کارهایشان ضعیف تر از کارهای قبلی شان می شود. فیلم من دیه گو مارادونا هستم دقیقا به بی ربطی اسمش فیلمی بی سر و ته است که کارگردان مثلا خواسته بگوید دارد حرف های مهمی در آن می زند. خانواده ای که همه اعضای آن روان پریشند. زیاد حرف میزنند. مدام در حال جنگیدن هستند.  حرف های سیاسی میزنند. در کنار تمام مشکلات ریز و درشت زندگی خود(مشکلات داخلی) نیم نگاهی هم به مشکلات جهانی مثل بیماری ابولا دارند. توکلی در فیلم آخرش خواسته تصویری از جامعه امروز ایران به تصویر بکشد. مردم روان پریشی که هررزو گویی روان پریش تر می شوند. مدام در حال جنگ و جدال هستند. اما فیلم در حد یک فیلم بی سر و ته باقی می ماند. نه تکه های طنز خوبی دارد. نه حتی بازیگرانش آن قدر خوب انتحاب شده اند که بتوانند موقعیت کمیک - تراژیک زندگی خود را در بیاورند. فیلم در یک ساعت اولش برای من عذاب آور شد و شاید از معدود فیلم های جشنواره امسال بود که همان یک ساعت اول دلم می خواست سالن سینما را ترک کنم.

امتیاز من به فیلم: پنج از ده 

0 نظرات:

ارسال یک نظر